چرا خدا به برخی بیشتر می گوید

فایل صوتی برای نابینایان، در انتهای این مقاله

برای مطالعه همه سوالات و پاسخهای مربوطه کلیک کنید.            س



تاریخ پاسخ به سوال و انتشار آن در بخش پاسخ به سئوالات در سایت پژوهشکده:    ۲۰/۰۶/۲۰۲۱    

     

این سوال از طرف دوستان آتئیست مطرح شده است     

 

با درود. من یک خداناباور هستم ولی اهل تحقیق و گفتگو. سوالی داشتم که از بچگی ذهن مرا مشغول خود کرده است. خوشحال می شوم نظر شما را در این مورد بدانم که :

"اگر خدا وجود دارد و عادل هم هست، چرا به برخی از انسانها بیشتر می گوید و آنها را بیشتر حالی می کند و برخی را کمتر؟ آیا به آن شخصی که اسرار بیشتری گقته شده است لطف بیشتری نشده است؟" 

 


پاسخ

با درود. در این مورد می شود به اندازه یک کتاب به قطر مثنوی معنوی، مطلب نوشت و فلسفه بافی نمود. اما من ترجیح میدهم پاسخ به این سوال، ساده ولی افکتیو باشد. 

برای درک این مطلب، شما می توانید خدا را یک میدان مغناطیسی ناشناس و غیرقابل روئیت در نظر بگیرید که همه اطلاعات خود را در همه زمینه های مربوط به جهان هستی بطور دائم و بی وقفه از درون خود به بیرون پخش می کند. پس تا اینجای کار هیچ لطف اضافه ای به هیچ کس نشده است و بدیهی است که به کسی هم کم لطفی نشده است. حال سوال این است که:

 " فرق مابین آنکه بیشتر می داند و دیگران که کمتر می دانند در کجاست؟"



مقدمتن باید دانست بدون وارد شدن به مبحث اولین خلفت که ماهیت نام دارد، صِرف تراوش اطلاعات از این منبع عظیم، میدان جاذبه ای را بوجود می آورد که آن را بسادگی میدان نور می نامیم، زیرا یکی از خواص نور، آگاهی می باشد. این میدان نور، همه ذرات جهان هستی را به سمت خود جذب می کند. با این وصف باید همه بطور یکسان به طرف وی جذب شوند و نتیجه، اصولن این خواهد بود که همه بطور یکسان، یک واقعیت را درک نمایند. اما چرا اینطور نیست؟

جواب آن است که این منبع عظیم، این اطلاعات را در بستری تراوش می دهد که خود، آن را از قبل، آگاهانه مهندسی نموده است. این بستر را جهان تاریکی و جهل می نامیم، زیرا اگر جهل نبود، لزومی برای تراوش اطلاعات از طرف خدا نمی بود. در این حالت، دو میدان کشش و جاذبه بوجود می آید. میدان مغناطیسی نور و تاریکی که هر کدام دارای قدرت جاذبه خود می باشند که با آن دیگری در تضاد است اما دارای انرژی کششی و جاذبه ای مساوی با آن دیگریست. 

برای خلاصه کردن مطلب می توان بسادگی گفت:


" خدا همه موجوداتِ همه پهنه هستی را در میان این دو نیروی متضاد بوجود آورد و قرار داد."


حال با این توصیفات، فکر می کنم به پاسخ کلی دست می یابیم و آن اینکه: 


 " به هر اندازه که به منبع اطلاعات نزدیک شوی، از منبع جهل و نادانی دور می شوی و بالعکس. از آنجا که به علت کشش جهان تاریکی، هیچ کس را یارای آن نیست تا در دوران اولیه خلقت خود، متناوبن         بطرف منبع نور حرکت کند، مدت پنجاه هزار سال زمینی که در هزار زندگی زمینی باید طی شود را به هر شخص فرصت داده اند تا با شناخت جهان ظلمت و اثرات منفی آن، خود را به منبع نور چنان نزدیک         کند که بازگشت به عقب، دیگر امکان پذیر نباشد. به این پروسه می گویند سیرکمال." 

بنابراین، به هر اندازه که به منبع نور نزدیک شوی، نسبت به آنها که از تو عقب تر می باشند، آگاه تر هستی، و این در حالی است که، محبت خدا و لطف او، در مورد تو که جلوتر هستی وهمینطور به آن عقب ترها از ابتدا تا انتهای مسیر تغییر نکرده و نمی کند، بلکه این خود تو هستی که تصمیم می گیری تا چه اندازه به جلو بروی و از لطف آن منبع بیشتر استفاده کنی. نظریه نسبیت خاص آلبرت اینشتین، بطور شگفت آوری با آنچه در این پاراگراف عنوان شد مطابقت دارد.

 

" سرعت نور در خلاء صرف نظر از حرکت نسبی ناظر بطرف آن منبع برای تمام ناظرها یکسان و برابر می باشد. " 

امیدوارم توانسته باشم تا حدودی به سوال شما پاسخ بدهم.

 


با آرزوی موفقیت

فرامرز تابش


فایل صوتی-تصویری در یوتیوب 

بزودی

فایل صوتی برای نابینایان

بزودی

Our playlists on YouTube Your suggestions and questions
Share by: