سیری در معرفت الروح

فایل صوتی برای نابینایان، در انتهای این مقاله

تاریخ پاسخ به سوال و انتشار آن در بخش پاسخ به سئوالات در سایت پژوهشکده: ۲۳/۰۴/۲۰۱۹



مقدمه سوال

درکتاب معرفت الروح صفحه ۷۹ ، استاد الهی مراتب موجودات اولیه از ادنی تا اعلی را چنین عنوان می فرماید:س

س۱- "موجودات غیر ذی حس: آنکه پس از فانی شدن تحلیل می رود واثرش به شئ مساوی یا بالاتر خود ظاهر میگردد تا متدرجا به موجودات ذی حس، سپس ذی روح تبدیل شوند"س

 

سوال

آیا مثالی برای موجودات غیرذی حس وجود دارد؟س

اگر کوچکترین ذره خلقت را انفراتم بدانیم آیا انفراتم موجود غیرذی حس است؟س

یعنی موجودی که روح ندارد و حس هم ندارد مدارج کمالش را طی میکند ذی حس میشود، سپس ذی روح می شود؟س

آیا مثالی برای موجود غیرذی حس بدون روح وجود دارد؟س

 


پاسخ به سوال

این مطلب نه در صفحه ۷۹ و نه در صفحه ۹۷ ، بلکه در صفحه ۵۴ کتاب معرفت الروح (کتابی که در اختیار من است) عنوان شده است.س

در این ارتباط می توان به سوال شما چنین پاسخ داد:


در این فصل از کتاب که مربوط به «معاد به طریق سیرتکامل» می باشد، استاد در بند دوم، زیر عنوان «عقیده دوم»، نوع دیگری از معاد یا بازگشت روح به مبدا اصلی خود را طبق این نوع عقیده رایج ، عنوان داشته است.س

در بخش مورد نظر شما، از آنجا که بحث بر سر "....مدارج اولیه یا بدو پیدایش" است، این مبحث را می توان از دو دیدگاه مورد تجزیه و تحلیل قرار داد:س


دیدگاه اول:س

«بدو پیدایش» را می توان برای هر نژاد اولیه ازهر نوع از مخلوق، همان « زمان صفر» دانست که ما در بخش علوم تلفیقی، موقتن بطور مختصر بدان پرداخته و آن را توضیح داده ایم و در مقالات آتی نیز بطور دقیقتری بدان خواهیم پرداخت. در این حالت، فقط برای یکبار، جسم هر موجود، بدون دخالت علت و معلول، بوجود می آید. ولی چون هنوز روح اولیه ی متعلق به این نوع اولیه، برای مثال اولین گربه جهان هستی، اتصال نیافته است، پس، ذی روح و نتیجتن ذی حس نمی باشد. تنها با اتصال روح ویژه اختصاص یافته به این نوع اولیه، آن موجود اولیه، روح یافته، لذا ذی حس نیز می شود. س


دیدگاه دوم:س

قبل از آنکه بتوان یک موجود را در ابتدائی ترین مرحله، یعنی جماد، طبقه بندی نمود، آن موجود، یک عنصر شیمیایی خواهد بود و هر عنصر شیمیایی از تعدادی ذرات زیراتمی، طبق جدول ذرات، تشکیل شده است. پس ما با ذرات زیراتمی سرو کار داریم که نحوه عملکرد و واکنش آنها به محیط، بسیار متفاوت تر است از یک جماد. از دید ما انسانها، این ذرات، برای مثال یک اتم اکسیژن، داری حس، مطابق با آنچه عموم مردم            می پندارند، نیست. این دقیقن همان چیزی است که ما طی چندین مقاله در بخش «علوم تلفیقی» سعی بر اثبات آن نموده ایم و این امر هنوز ادامه دارد.

س

باید بیاد داشت که در آن زمان، استاد نمی توانستند به آن طبقه اندیشمند، چیزی را بگویند که در این دوره، پس ازگذشت ۵۰ سال، توضیح آن برای اندیشمندان کنونی نیز مشکل است. حالا پس از آنکه علم به اندازه کافی رشد کرده است، بنابر تصمیم خود استاد الهی و با علم خود او، ما سعی در تفهیم اصل مطلب را داریم و حال می توانیم بگوییم، هیچ چیز بی حس و بی روح، موجودت ندارد، مگر در زمان صفر.س

مفهوم این پاراگراف در همان صفحه، که «.....پس از فانی شدن، تحلیل میرود و اثرش به شی مساوی یا بالاتر ظاهر می گردد.....» دقیقن همان چیزی است که ما در بخش ماقبل جماد، طی توضیحاتی مربوط به مناسبات ذرات زیر اتمی (فرمیون ها)، سعی در تشریح و توضیح کاملن علمی آن نموده ایم.


با این وصف، در آن زمان، موجودات، تنها از مرحله جمادی تا مرحله بشری، در زمره موجودات «ذی روح غیر ممیز» قابل رده بندی و محاسبه بوده اند که استاد در ادامه مطلب در صفحه ۵۵ همان کتاب، آنرا توضیح داده اند. بند سوم این مبحث، یعنی «موجودات ذی روح ممیز» هم برای مثال، گذشته از انواع دیگر مخلوق که عمدتن برای ما ناشناس می باشند، همان انسان است که قدرت درک نیک و بد را بواسطه دارا بودن           روح ملکوتی در بعد کوانتمی خود، دارد.

 

ممیز و یا غیرممیز بودن موجودات دارای روح، مربوط می شود به مسئله «متفکر بودن» و یا «بر طبق غریزه عمل نمودن».س

در انتها، یادآوری نکته ای از مباحث اول و دوم بخش علوم تلفیقی، برای پاسخ به بخشی از سوال شما در مورد ذرات زیراتمی(اینفراتم یا انفراتم) بسیار نافع خواهد بود، و آن اینکه، هوش و اطلاعات و دانش ذرات نامبرده، خارج از تصور نوع انسان است. برای درک وضعیت این ذرات، یک هنرپیشه تأتر را در نظر بگیرید که نقش یک درخت را بازی می کند. در این وضعیت، با آنکه او یک انسان هوشمند است، تا زمانی که آن نقش را ایفا می کند، می داند که باید بشکل یک درخت که موجودی غیر اندیشمند است باقی بماند. این ذرات نیز می دانند که در آن وضعیت، لزومی ندارد از خود حس قابل تشخیصی نشان دهند، زیرا می دانند که در ترکیباتی که به مرور، بدان دست خواهند یافت، آن احساسات نیز(از مرحله جمادی به بعد) ایجاد خواهد شد، پس در این موقعیت کنونی، موجودات بی حس، تلقی شده اند. جمله: "......متدرجن به موجودات ذی حس.... تبدیل یابد" همان ایجاد اتم و نیروهای کوالانس و واندروالس و غیره است که تدریجن، جماد را بوجود می آورند و از آن پس، لازم می آید، آن موجود، روح مخصوص بخود را داشته باشد.


اگر مطالب بخش علوم تلفیقی ، قسمتهای مربوط به مرحله ماقبل جماد را کسی خوب درک کند، می تواند به مفهوم نقش ذرات زیراتمی و همینطور آنچه استاد، فقط در این پاراگراف از کتاب معرفت الروح آورده اند، واقف شود.

"۱- موجودات غیر ذی حس: آنکه پس از فانی شدن تحلیل می رود و اثرش به شئ مساوی یا بالاتر خود ظاهر میگردد تا متدرجا به موجودات ذی حس، سپس ذی روح تبدیل شوند"                         

                 (استاد الهی- معرفت الروح- فصل هفتم- صفحه ۵۴ )

 

فکر می کنم جواب سوال شما، در حد توان، داده شد. با این حال، در صورتی که سوال دیگری مطرح باشد، به احترام اینهمه دقتی که در مطالعه آثار استاد الهی بخرج می دهید، با آنکه بشدت دچار ضیق وقت هستم، با کمال میل به آن، درحد فهم خود،  پاسخ خواهم داد. 

                                                                                                                                                                                                                             

با آرزوی موفقیت

فرامرز تابش


بازگشت به بخش «علوم فلسفی»


فایل صوتی-تصویری در یوتیوب 

بزودی

فایل صوتی برای نابینایان

بزودی

Our playlists on YouTube Your suggestions and questions
Share by: