یک مقاله معتبر

فایل صوتی برای نابینایان، در انتهای این مقاله


برای مطالعه مقالات زیر بر روی تصویر مربوطه کلیک کنید



نخبه کیست، آنالیز و ریشه یابی 

نظم نوین جهان- تقدیم به بشریت

 بمباران هیروشیما و ناکازاکی و دو پیامد مثبت آن

نمونه ای از طنبورنوازی استاد الهی

اعجاز تفکرات استاد الهی در ایجاد پارادایم های جدید

ناسیونالیسم مانعی در مقابل گلوبالیسم

تاریخ انتشار این مقاله:  بهار ۲۰۲۳ میلادی


نکاتی که در تهیه یک مقاله معتبر باید رعایت شوند

این مقاله در واقع بخش اول مقاله "آنالیز یک اشتباه علمی" می باشد.

 

در این مقاله به طور کلی لازم می دانم  چند نکته اساسی مورد بررسی قرار گیرند تا درک نحوه آنالیز مطالب در پژوهشکده اندیشه آنلاین آلمان و آنچه ما در تحلیل های خود در نظر می گیریم، برای خوانندگان روشن شود:
 

۱-  ملاک تشخیص معتبر بودن یک مقاله

محتوای یک مقاله می تواند مغایر با نقطه نظرات شما درباره موارد مورد بحث در آن مقاله باشد. این مهم نیست، مهم آنست که آن مقاله دارای اعتبار باشد و اعتبار یک مقاله نیز بر اصول زیر استوار است:

 

الف) ارائه اسناد لازم در متن، در مورد ادعاهای نویسنده.

ب) ریفرنس به اصل مطلب و نویسنده آن مطلب یا نقل قول در متن مقاله. 

این یک بی اخلاقی بزرگ است که شخصی مطالب تحقیقی و پژوهشی دیگران را بردارد و به نام خود جابزند. سالها پیش، یکی از اقطاب یک سلسله درویشی، همه گفتارهای چاپ شده استاد الهی را برداشته و در کتابی مجعول به نام خود انتشار داده بود. البته بعدها نه خودش ماند و نه سلسله اش.

پ) توضیح برخی مطالبی که مستقیمن در متن، مورد بحث نمی باشند، اما دانستن آنها به خواننده در فهم مطلب کمک می کند، البته بصورت زیرنویس.

ت) ارائه لینک اصل مقاله، در صورتی که آن مقاله به زبانی دیگر نوشته شده است و یا مربوط به شخص دیگری می باشد.

ث) در صورتیکه اسامی خارجی به فارسی نوشته شده اند باید در زیرنویس، آن اسامی به زبان اصلی آورده شوند.

ج) ریفرنس در متن به مقالات نوشتاری، صوتی و یا صوتی-تصویری که می توانند به درک مفاهیم ارائه شده بیانجامند.

چ) مسائل مربوط به ویراستاری، از جمله پاراگراف بندی و انتخاب سرتیترهای مناسب و مانند آن نیز در اعتبار یک مقاله موثر هستند.

ح) نویسنده باید از هتاکی، درشت گوئی و اتهام زنی بپرهیزد و انتقاد خود را در نهایت احترام بیان کند.

 

البته مسائل دیگری نیز در اعتبار یک مقاله موثر می باشند. برای مثال منطق و آرگومنت بکار رفته در مدلل نمودن ادعای مورد بحث و مطالبی از این دست.

 

۲-  روش صحیح مقاله نگاری

الف) مقاله نویس باید قبل از شروع به کار بر روی پروژه خود، دقیقن بداند چه مفهومی را می خواهد انتقال بدهد و هدف اصلی او از اینکار چیست.

ب) باید ابتدا همه مدارک و اسناد خود را جمع آوری کرده باشد.

پ) و مهم تر از آن، همه شرایطی را که در بند اول « ملاک تشخیص معتبر بودن یک مقاله » بدان اشاره شده است را رعایت نماید.

 

۳-  هزینه های تعیین شده دانشگاه ها برای تحقیقات

هر دانشگاه و هر مرکز علمی، بودجه ای خاص را به تحقیقات در زمینه های مختلف مربوط به آن موسسه اختصاص می دهد. بسیاری از افراد شاغل در این مراکز با لقب و عنوان دکتر(دارای دکترا در یک رشته علمی) و یا پروفسور از این بوجه سود می جویند و در مقابل، مجبور هستند در مدتی خاص، نتیجه تحقیقات خود را اعلام دارند، در غیر اینصورت بودجه اختصاص یافته به آن پروژه قطع خواهد شد. بدیهیست این امر می تواند بر اعتبار یک پروژه تأثیر منفی بگذارد.

 

در این ارتباط باید دانست در سال ۲۰۲۰ تنها در ایالات متحده آمریکا، رقم ۷۱۴/ ۶۱۲ میلیارد دلار صرف پژوهش و توسعه شده است [سند 3] .

 

۴-  ساده اندیشی عوام در پذیرش اظهارات محققین دانشگاهی

متأسفانه در جوامع ایرانی در سراسر جهان، میل به مطالعه در زمینه های علمی، فلسفی، ادبی، تاریخی و متافیزیکی بسیار پائین است. در این ارتباط به نظر می رسد که آنچه فاقد آن هستیم، میل به مطالعه نیست بلکه علاقه به موارد خاصی می باشد که دانستن آن تأثیری بر زندگی ما ندارد.

برای مثال می بینیم یک شخصی که سر و صورت خود را خالکوبی کرده است، بیش از یک میلیون دنبال کننده دارد!! و این در حالی است که خوانندگان یک مقاله در زمینه های یاد شده فوق شاید به بیست هزار نفر هم نرسند. یا آنکه بسیاری از ایرانی ها اسم همه هنرپیشه ها را می دانند و از همه ریزه کاری های زندگی شخصی آن هنرپیشه، چه خارجی و چه ایرانی، مطلع هستند، اما کمتر کسی قادر است نقش و بازیگری او را در یک فیلم خاص، تجزیه و تحلیل کند. زیرا مورد اول در ارتباط با آرزوهای این عوام است، در حالی که در مورد دوم، نیاز به تفکر می باشد که البته کاریست دشوار!

 به همین صورت، اگر یک پروفسور دانشگاه مسئله ای را عنوان کند، آن مطلب برای اکثر مطلق ایرانیها، مانند وحی مُنزل پذیرفته می شود و مانند یک دگما، دیگر نمی توان در مورد آن بحث نمود. باید توجه داشت که این امر، یک ساده اندیشی می باشد که عوام و حتی برخی تحصیل کردگان ایرانی بدان دچار می باشند، حال آنکه این معضل در این حجم، لااقل در آلمان، کشوری که من در آن، دوران جوانیم را طی کرده ام وجود ندارد و حتی اکثر مردم عادی مطالبی از این دست را به چالش می کشند.

همانطور که در مقالات پیشین نیز بدان اشاره نمودم، در میان ما ایرانیان وضع چنین است که:

 

" عوام بدون هیچ سند و یا تفکر تحلیلی، تنها بر اساس القائات و احساسات، یا یک مطلب را دربست می پذیرند و یا آن را از اساس رد می کنند. از طرف دیگر نخبگان ما نیز بدون سند می گویند و

بدون سند می نویسند. در این میان به ویژه کپی کاری از یکدیگر نیز یک معضل اخلاقی جدی در بین ما ایرانیان است."

 

۵-  پنج دسته پروفسور دانشگاهی

الف) پروفسورهای مدرس. این افراد در دانشگاه ها به تدریس مشغول هستند، بدون آنکه در محتوای اصلی مطالب و مواد درسی تغییری بدهند.


ب) پرفسورهایی که ریاست بخشهای مختلف دانشگاه و یا مراکز پزشکی را برعهده دارند.


ت) پروفسورهای محقق و پژوهشگر که در رشته تخصصی خود برای اثبات پارادایم های ثبت شده در آن زمینه و یا برای ارائه یک پارادایم جدید[سند 4] به تحقیق مشغول هستند. مانند هایزنبرگ[4] و تحقیقات او بر روی خاصیتهای مربوط به ذرات، مانند یافتن مکان و زمان در تحولات فرمیونها که منجر به ارائه «اصل عدم قطعیت» [سند 5] شد و یا تحقیقات ماکس پلانک [5] بر روی ماده سیاه و یا جان هاسبروک ون ولک [6] بر روی طیف نور، اینشتین بر روی فضا-زمان و حرکات نور و افرادی از این قبیل. همه این تحقیقات بدقت مستند شده اند و از ادعا و تئوری پردازی بی سند بدور می باشند. این افراد دانشمندان واقعی هستند.


ث) پروفسورهایی که با دریافت بودجه های کلان برای پروژه هایی خاص، هراز چندگاهی مطالبی را، اکثرن بدون ارائه سند معتبر و تنها بر اساس تئوری و تزهایی که حتی دارای پارادایمهای علمی نیز نمی باشند، ارائه می دهند، زیرا در غیر اینصورت متهم به کم کاری می شوند و بودجه قطع خواهد شد.

این نوع فعالیتها در مراکز آکادمیک را من پژوهش شبه علمی و فقط در حد نظریه پردازی می دانم.

 

ج) افرادی که به علت وضعیتی خاص و روابط با کانال های قدرتمند، در زمره دانشمندان جای گرفته اند.

در این ارتباط می توان به استفن هاوکینگ انگلیسی اشاره نمود که در واقع یک کیهان شناس و فیزیک دان نظری بود. او در اوایل جوانی حدودن در سن بیست و یکسالگی بر اثر حادثه ای به بیماری ای ال اس [7] دچار شد و پس از آن تا آخر عمرش مجبور به نشستن و حرکت بر روی چرخ و صحبت کردن با دستگاه ویژه تولید صدا شد. همه آنچه به عنوان دستاوردهای هاوکینگ از آن یاد می شود، یک رشته تئوری پردازی در مورد سیاه چاله ها، ترمودینامیک و گرانش است.

من هاوکینگ را به علت اظهاراتش در مورد عدم وجود خدا، یک آتئیست می دانم [سند 6] این امر از نظر روانشناسی می تواند ریشه در بیماری او داشته باشد که از آن به عنوان اتفاقی وحشتناک یاد می شود. فکری شبیه اینکه:

"اگر خدا وجود داشت، اجازه نمی داد من به این سرنوشت تلخ دچار شوم، آنهم در اوایل جوانی."

 

در هر حال تئوری پردازی، تنها می تواند بازتاب دهنده یک ایده باشد، اما در هر حال تحقیق به مفهوم اصلی آن محسوب نمی شود.

هاوکینگ بسادگی می گفت در پهنه هستی موجودات زنده وجود ندارند. کاملن بدیهی می باشد که وی برای این ادعای خود هیچگونه سندی در دست نداشت، زیرا برای اینچنین ادعایی هیچ گونه سندی نمی تواند در دست باشد.

به همین نسبت است تئوری وی مبنی بر عدم وجود خدا که دارای هیچگونه پارادایم، به عنوانه پشتوانه علمی نیست. این بدان معناست که هیچ مرکزعلمی در جهان یافت نمی شود که ایده وجود خدا را در کلیت خود رد کرده باشد.

 

۶-  نگاه دانشمندان به پدیده ها از زاویه ای نادرست

آلبرت اینشتین که خود یک فیزیک دان نظری بود، تحقیقات و یا بهتر است بگوئیم تئوری پردازی های فیزیک دانهایی مانند اروین شرودینگر[8] اتریشی را یک ایدئالیسم علمی می دانست، شاید ایدئالیسمی بودن افکار شرودینگر بیشتر مربوط به توجه و علاقه او به متون مقدس هندو مانند وداها بوده است. قابل توجه است که هر دوی این فیزیکدان ها به پانتئیسم [9] اسپینوزا [10] معتقد بودند. ایده ای که بطور ناقص به مسئله «خدا و انسان»، و همینطور «خدا مساوی با همه ما، طبیعت و کائنات» می اندیشد. تئوریی که سالها بعد، نقایص آن بوسیله استاد الهی مرتفع شد و در قالبی کامل، منطقی و علمی در اختیارهمگان قرار گرفت.


من معتقدم که ایدئالیسمی شدن برخی تئوری های علمی، ریشه در عدم وجود تعریفی کامل و قابل قبول از وجود مبدا خلقت داشته است. زیرا در آن زمان هنوز آموزه های استاد الهی وجود نداشت. اما امروزه وضع از این هم آشفته تر است و برخی از محققین نظریه پرداز آتئیست، مانند دکتر شان کرول براحتی سوالات بسیار مهمی که در ارتباط با جهان هستی و در ابعادی کوچکتر در مورد مکانیزم بدن فیزیکی انسان و هزاران مجهول دیگری که در این ارتباط مطرح می باشند را به زیر فرش جاروب می کنند و می گویند بهتر است به این مسائل نیاندیشیم!! ( توجه شود به اصل مقاله کرول)

 

چه نگاه آلبرت اینشتین که بطور کلی به مکانیک کوانتم با نظری موافق نمی نگریست و چه نظریه های ساده انگارانه و غیرمسئولانه محققین آتئیست امروزی، هیچ کدام پاسخی به سئوالات اساسی در مورد خلقت را ارائه نمی دهند. سوالاتی مانند آنکه:

 

۱-  منشع اصلی موجودی چنان پیچیده مانند انسان چیست و کجاست؟

۲-  مکانیزم ایجاد فکر و پروسه محاسبات فکری و منطقی چگونه است؟

۳-  منبع ایجاد احساسات عاطفی کجاست و مکانیزم بروز آن چیست؟


و البته صد ها سوال اساسی دیگر که همیشه برای دانشمندان و فلاسفه مطرح بوده است. آنالیز و پژوهش در همه موارد فوق و خیلی بیش از آن، همواره در دستور کار پژوهشکده اندیشه آنلاین آلمان بوده است.

 

با سپاس و قدردانی از توجه شما

زیرنویس ها


[ 1] Sean M.Carroll

[2] Stephen William Hawking

[3] Scientific American

[4] Werner Karl Heisenberg

[5] Max Karl Ernst Ludwig Planck

[6] John Hasbrouck Van Vleck

[7] ALS  : Amyotrophic lateral sclerosis

[8] Erwin Rudolf Josef Alexander Schrödinger

[9] Pantheism

[10] Baruch Spinoza

 اسناد



[1] منبع مقاله دکتر شان کرول به فارسی:

به نقل از ایندیپندنت فارسی شنبه ۱۳ اسفند ۱۴۰۱ برابر با ۴ مارس ۲۰۲۳ ۱:۱۵ با لینک زیر:

https://www.independentpersian.com/node/310891/%D8%B2%D9%86%D8%AF%DA%AF%DB%8C/%D8%B9%D9%84%D9%88%D9%85/%DA%A9%DB%8C%D9%87%D8%A7%D9%86%E2%80%8C%D8%B4%D9%86%D8%A7%D8%B3-%D9%88-%D8%A7%D8%B3%D8%AA%D8%A7%D8%AF-%D9%81%DB%8C%D8%B2%DB%8C%DA%A9-%D8%A2%D9%85%D8%B1%DB%8C%DA%A9%D8%A7%DB%8C%DB%8C-%D8%B2%D9%86%D8%AF%DA%AF%DB%8C-%D9%BE%D8%B3-%D8%A7%D8%B2-%D9%85%D8%B1%DA%AF-%D9%86%D8%A7%D9%85%D9%85%DA%A9%D9%86-%D8%A7%D8%B3%D8%AA

 د[2]در نشریه تایم اینترنتی با لینک زیر

https://time.com/5199149/stephen-hawking-death-god-atheist/#:~:text=Stephen%20Hawking%20Was%20an%20Atheist%3A%20His%20Words%20on,God%2C%20heaven%20or%20a%20creator%20during%20his%20life

[3] بنابر آمار موسسه او ای سی دی: OECD

[4] توجه شود به مقاله «اعجاز تفکرات استاد الهی در ایجاد پارادایم های جدید»، قسمت توضیح ریشه کلمه پارادایم از نظر توماس کون، به فارسی: نوشتاری. فایل صوتی و صوتی-تصویری در انتهای همان مقاله قابل دسترسی می باشد. مقاله آلمانی: نوشتاری. فایل صوتی و صوتی-تصویری در انتهای همان مقاله قابل دسترسی می باشد.

[5] مقاله نوشتاری- مقاله صوتی و صوتی-تصویری در انتهای همان مقاله در دسترس می باشد.

 [6] توجه شود به گزارش مجله تایم در این مورد در لینک زیر:

https://time.com/5199149/stephen-hawking-death-god-atheist/#:~:text=Stephen%20Hawking%20Was%20an%20Atheist%3A%20His%20Words%20on,God%2C%20heaven%20or%20a%20creator%20during%20his%20life


مقاله ای از فرامرز تابش

کد مقاله در آرشیو پژوهشکده اندیشه آنلاین آلمان: ن

köhjd öi nv dö lrhgi lujfv fhdn vugdj a,kn


فایل صوتی-تصویری در یوتیوب 

بزودی

فایل صوتی برای نابینایان

Our playlists on YouTube Your suggestions and questions
Share by: