آنتروپومورفیزم

فایل صوتی برای نابینایان، در انتهای این مقاله



بر روی تصویر مربوطه کلیک کنید


نخبه کیست؟ 

خرافه، مفهومی غیرقابل تفسیر

خواهران ارزشی- برادران کارامازوف

از بخش آلمانی  پژوهشکده

مارکس و مارکسیسم زیر ذره بین

نمونه ای از طنبورنوازی استاد الهی

فراماسونری- قسمت اول

آنالیز یک اشتباه علمی

آتئیسم، آنالیز و ریشه یابی

نفوذ تاریخی ایرانیان در شبه قاره هند

باله

ناسیونالیسم مانعی در مقابل تجزیه طلبی

جهش کوانتمی روح

جنایات خمرهای سرخ

قدرت و اختیارات پادشاه یا ملکه در بریتانیا

اعجاز تفکرات استاد الهی در ایجاد پارادایمهای جدید

بازنگری در دمکراسی کنونی

نظم نوین جهان

روان شناسی نوزادان

اصل عدم تساوی کل با اجزاء

سیری در معرفت الروح

گزارش نصب جیمز وب در فضاء

از بخش فرانسوی پژوهشکده

تاریخ انتشار این مقاله:  ششم  جولای ۲۰۲۳ میلادی



نقطه آغاز


در واقع در ابتدایی ترین شکل کاملن ساده و قابل فهم برای عموم، نسبت دادن خصوصیت و وی‍ژگی‌های شخصیتی و روانی انسانی به حیوانات یا سایر موجودات و اشیا است. 

تجلی نوع غربی آنتروپومورفیزم[1] را می توان در فیلم های انیمیشن مانند شیر شاه[2] در صنعت فیلم سازی آمریکا، مشاهده نمود، اما مورد بسیار قدیمی تر آن در کتاب کلیله و دمنه[3] یافت می شود. مولف این اثر را برخی از محققین، شخصی به نام ویشنا سرمای هندی می دانند. این در حالی است که برخی دیگر از محققین، این کتاب را شاهکار برزویه، پزشک نامدار و مشهور دربار خسرو انوشیروان ساسانی می دانند و معتقدند که نام کتاب کلیلک و دمنک بوده است. 


در منابع آلمانی از برزویه به عنوان مترجم این اثر از زبان سانسکریت به زبان فارسی میانه یا فارسی پهلوی در قرن ششم میلادی یاد می شود. بر طبق همین اسناد، برزویه با اضافه کردن مسائل زیادی بر آن کتاب، بر غنی تر شدن و ارزشمندی آن  افزوده است.

اگر ادعای این سند را بپذیریم، باید گفت، این کتاب کاری مشترک از متفکران هندی در امپراتوری کوشانا یا کوشان [4] و برزویه این پزشک نامدار در امپراتوری ساسانیان  بوده است. [سند اول] 

 لازم است بدانیم که هم رودکی و هم فردوسی در مورد این کتاب اشعار زیادی را سروده اند.

 

 

مراحل میانی

در ادبیات و عُرفیات پرمحتوای ایرانزمین، آنتروپومورفیزم جنبه عمیق تری به خود می گیرد و صفات انسانی بر اساس خصوصیات ظاهری حیوانات، به آنها نسبت داده می شود. برای مثال با مشاهده تغییر رنگ در ناحیه گلوی یک بوقلمو در وضعیت های خاص، انسان هایی که بر حسب منافع خود تغییر عقیده می دهند، بوقلمو صفت  نامیده می شوند. از انواع دیگر، می توان به مورچه صفت نامیدن یک انسان بر اساس حرص و طمع مورچه و یا نسبت دادن شجاعت شیر و زیرکی روباه به افرادی دیگر نام برد.[سند دوم ]


در اینجا باید به یک امر مهم توجه نمود، و آن این است که جهت انتقال و نسبت دادن یک صفت در منابع غربی، از انسان به حیوان است، یعنی انسان را دارای آن صفت می دانند    و آن را به یک حیوان خاص نسبت می دهند. این درحالی می باشد که در منابع شرقی، جهت متافور [5] از حیوان به انسان است، اما تنها با در نظر گرفتن خصوصیات ظاهر آن حیوان و گروه انسان هایی که آن صفت بر آنها قابل انطباق است. علیرغم آن، در طول تاریخ توضیحی علمی و منطقی برای این امر ارائه نشده است.  [سند سوم، چهارم و پنجم ] 

 

بطورکلی می توان ادعا نمود که متافور همان استعاره است که در فرهنگ شرق و غرب، آنطور که گفته شد، با کمی تفاوت در دیدگاه ها، بکار می رود. اما چیزی که برای ما در این مقاله از اهمیت کلیدی برخوردار می باشد، پاسخ به این سوال است که:


" آیا آنطور که توده مردم و یا حتی افرادی با سطح سواد بالاتر می پندارند، استفاده از چنین تشبیهات، فقط بر حسب تدقیق در حرکات ظاهری حیوانات بوده است؟

 اگر چنین است، ریشه این صفات در انسان از کجاست؟ برای مثال چرا صفت خساست در برخی و صفت شجاعت در برخی دیگر کاملن مشهود است. تفاوت انسانها

 از نظر شدت و ضعف این یا آن صفت از کجا نشئت می گیرد؟. "


پاسخ به این سوالات اساسی، نه تنها در شکستن سدی که هم اکنون در مقابل درک بیولوژیک ما از نحوه صحیح کارکرد بدن فیزیکی انسان بوجود آمده کمک می کند، بلکه در فهم آنچه در روان یک انسان می گذرد نیز نقش تعیین کننده ای را ایفا می کند. [سند ششم] 

 

 

نقطه پایانی

در روند توضیحاتی که استاد الهی بطور علمی از نحوه تبدیلات و دگرگونی در سطوح مختلف موجودات سیاره زمین، از جماد به گیاه، از گیاه به حیوان و از آنجا به تشکیل یک انسان ارائه می دهند، متوجه می شویم که آن صفاتی که فلاسفه و ادیبان آنها را مختص انسان می دانند که در روند ایجاد متافورها به حیوانات نسبت داده می شوند، در واقع از حیوانات به انسان انتقال یافته اند. این بدان مفهوم است، زمانی که شما از زیرکی روباه و یا طمع مورچه صحبت می کنید، در واقع از صفاتی یاد می کنید که مربوط می شوند به یک روند تجمع مغناطیسی کوانتمی (به تعریف ما)، از تعداد بسیار زیادی از انواع صفات مختلف خالص و زیربنائی حیوانی که در ایجاد یک روح بشری، در لحظه لقاح و تبدیل آن به یک جنین، در کنش و واکنش می باشند. این ذرات کوانتمی یا صفات اولیه و غیرترکیبی را ما « کوانتومگنتیک » نامیده در بخش «علوم تلفیقی» تشریح نمودیم. 

[سند هفتم، هشتم، نهم ، دهم و یازدهم]


به کوتاه کلام، اگر آنچه عنوان شد بوسیله دانشمندان، مورد تدقیق قرار گیرد، آنها نیز تدریجن به این عقیده خواهند رسید که معضلات بسیار بزرگی در شناخت انسان و همه علومی که به هر دو بعد سایکولوژیک[6] و فیزیولوژیک[7] این موجود پیچیده مربوط است حل شده است. تنها پس از درک این آموزه های بی نظیر است که علوم انسانی در زمینه های مختلف، از جمله پزشکی و روان شناسی امکان یک جهش خارق العاده را خواهند یافت.

 

با سپاس از مطالعه این مقاله

 در انتهای همین صفحه، توجه شما را به پاسخ به یک سوال که در رابطه با مقاله حاضر قرار دارد جلب می کنیم.


تحقیق و پژوهش: فرامرز تابش

کد مقاله در آرشیو پژوهشکده اندیشه آنلاین آلمان:

Hkjv,#,l,vtdcl_vdai dhfd , jpwdp ugld 


اسناد:


سند اول: 

[ Johannes Niehoff-Panagiotidis: Übersetzung und Rezeption. Die byzantinisch-neugriechischen und altspanischen Versionen von 'Kalîla wa Dimna'. Dr. L. Reichert, Wiesbaden 2003, S. 9. ]

سند دوم:

[ در آثار استاد الهی به ویژه در کتاب آثار الحق، فصل پانزدهم تحت عنوان "خواص موجودات و حِکَم" به بسیاری از این خصوصیات حیوانات اشاره شده است.]

سند سوم:

 [مقاله «مرحله حیوانی» و همینطور مقاله «جمع بندی مرحله حیوانی»]

سند چهارم:

[مقاله «معادلات مرحله حیوانی»]

سند  پنجم: 

[مقلات دیگر در بخش «علوم تلفیقی»]

سند ششم:

[ مقالات بخش «علوم تلفیقی»]

سند هفتم:

[مقاله «مرحله جمادی»]

 سند هشتم:

[مقاله «مرحله گیاهی»]

سند  نهم:

[مقاله «مرحله حیوانی»]

سند دهم:

[مقاله «مرحله انسانی»]

سند یازدهم:

[مقاله « ظهور صفات و کاراکترهای غریزی »]

 

زیرنویس ها:

                                                                                        [1]Anthropomorphism 

[2]The Lion King

[3]Kalīla wa-Dimna or Kelileh va demneh 

[4]Empire Kushan       

[5]Metaphor]

[6] بعد روانی

[7]بعد بدن فیزیکی



یک سوال در ارتباط با مقاله حاضر و پاسخ به آن

تاریخ پاسخ به سوال و انتشار آن در بخش پاسخ به سئوالات در سایت پژوهشکده:  ۲۳/۱۲/۲۰۲۱     

 

   

  سوال 


این سوال در اینستاگرام فارسی ما مطرح شده بود و مربوط می شود به بَنِر اطلاعاتی "خواص گیاهان، کاراکترهای حیوانات، سلامتی و بهداشت- قسمت پنجم" از گفتارهای استاد الهی

 

سلام. این جمله که کلاغ هرکی رو ببینه بلافاصله سنش رو تشخیص میده در کدام مقاله علمی به اثبات رسیده؟ یا خداوند هیچ کسی رو مورچه نکنه ... در کدام مرجع علمی ثابت شده که انسان مورچه میشه؟ اگر منظور گوینده جمله این است که خداوند خصلت مورچه ( قناعت) را به کسی ندهد که این هم با فرهنگ دینی سعی و تلاش و قناعت مغایر است.

 

 

پاسخ


با درود

این ایراد شما را می توان به سه قسمت تقسیم نمود و مورد بررسی قرار داد.
 

 قسمت اول: " این جمله که کلاغ هرکی رو ببینه بلافاصله سنش رو تشخیص میده در کدام مقاله علمی به اثبات رسیده؟"


پاسخ آنکه:


اول آنکه:

 باید بدانید هنوزعلم به آن درجه که شما می پندارید نرسیده است که پاسخ همه سوالات را داشته باشد. ضمن آنکه هیچ مرکز علمی آکادمیکی در جهان وجود ندارد که صحت یا عدم صحت یک ادعا را تایید یا تکذیب کند. 


دوم آنکه: 

مراکز تحقیقات در دانشگاه ها و انستیتوها، بودجه های سنگینی را بخود اختصاص می دهند و هراز چندگاهی مجبور به ارائه نتیجه تحقیقات خود می باشند. در غیر اینصورت بودجه آنها حذف خواهد شد. درست به همین دلیل است که در پریودهای از زمان، نظراتی در مورد مسائل مختلف انتشار می دهند، آن هم نه بطور قطع، بلکه بطور نسبی. برای مثال آزمایشاتی که در مرکز تحقیقاتی سرن[۱] در حوالی شهر ژنو سوئیس با صرف میلیونها دلار به انجام میرسد و انسان را حتی قدمی به راز ایجاد جهان نزدیک نکرده و نمی کند. بعد از آن، این شبکه های خبری هستند که برای پر کردن برنامه های خود، به موضوع پرو بال می دهند و تبلیغات می کنند که " طبق تحقیقات علمی جدید.... چنین و چنان...." برای مثال تا همین یکی دو سال پیش در همین شبکه های تلوزیونی، نوشیدن قهوه را از قول دانشمندان، قرارداد با شیطان می نامیدند ، اما بطرز حیرت آوری از چند ماه پیش، نوشیدن قهوه را نه تنها مضر نمی دانند بلکه آنرا برای کبد مفید هم می دانند و بازهم از قول دانشمندان و بر طبق تحقیقات جدید! 


سوم آنکه:

بر اساس فیلم برداری هایی که از زندگی حیوانات وحشی، بوسیله محققان مستقل و غیر وابسته به مراکز آکادمیک جهان به انجام رسیده است ، حیوانات دارای قابلیتهای بسیار پررمز و رازی می باشند. برای مثال رمه های حیوانات، قبل از وقوع زلزله و فوران آتشفشان از کوه، آن منطقه مورد خطر را ترک می کنند. استعداد شگفت آور سگها در یافتن افراد گم شده در جنگل یا کوهستان و یا در زیر آوار و کشف مواد مخدر و یا آگاهی آنها در مورد مرگ صاحب خود، از مواردی می باشند که کاملن برای انسان شناخته شده و عملن مورد استفاده می باشند. حال شما به من بگوئید، کدام دانشگاه و مرکز آکادمیک، مقاله ای انتشار داده است که در آن، دلیل چنین قدرتها و استعدادهایی مورد بررسی قرار گرفته باشند.


 

 قسمت دوم: " در کدام مرجع علمی ثابت شده که انسان مورچه میشه؟"
 

پاسخ آنکه:

هیچکس چنین اداعائی نکرده است که انسان مورچه می شود. این فقط یک اصطلاح در زبان فارسی است که می گویند، "خدا آدم را مورچه نکند". پر واضح است که آدم، هرگز مورچه نخواهد شد، بلکه منظور آن است که امیدواریم دچار خصلتهای مورچه نشویم. یک مثال دیگر آن است که مادرهایی که خیلی زجر کشیده اند، می گویند "خدا آدم را مادر نکند". پر واضح است که منظور آن است که به درد و رنج مادر بودن در ارتباط با دغدغه همیشگی در مورد فرزندان، دچار نشوی. 



قسمت سوم: " اگر منظور گوینده جمله این است که خداوند خصلت مورچه ( قناعت) را به کسی ندهد که این هم با فرهنگ دینی سعی و تلاش و قناعت مغایر است.؟" 


 

پاسخ آنکه: 

ببینید، سعی و تلاش در صورتی جزو خصلتهای نیک محسوب می شوند که نتیجه مطلوب داشته باشند. زیرا برای جابجائی مواد مخدر از یک سوی دنیا به سویی دیگر هم، سعی و تلاش زیادی لازم است. در کشورهای فقیر، بسیاری از مردها، تمام روز را تا ۲۰ ساعت کار می کنند و شب، بخش قابل توجهی از آن پول را که با رنج و تلاش زیاد بدست آورده اند، صرف مواد مخدر، الکل و زنان روسپی می کنند و بخش بسیار کمی را به خانواده خود اختصاص می دهند.


عده ای دیگر، تمام عمر خود را با تلاش و کوششی وصف ناپذیر صرف کسب و ذخیره پول می کنند، ولی خانواده خود را در فشار مادی نگاه می دارند. از اینرو خصلت سعی و تلاش برای جمع آوری مادیات در صورتی مثبت تلقی می شوند که دارای جنبه های بیمارگونه روانی نباشند. برای مثال در تلاش برای کسب مادیات، سلامتی خود و نیازهای خانواده را در نظر بگیرد و از آن پول ذخیره شده در جهت آسایش خود و نزدیکانش استفاده کند. بدیهیست در غیر آن صورت، آن سعی و کوشش، صفاتی نیک و مثبت ارزیابی نخواهند شد و آنچه شما قناعت نامیده اید، چیزی نخواهد بود جز خست طبع. یک نمونه تاریخی آن، داستان اسکروج[۲] نوشته چارلز دیکنز[۳] است که تا بحال، چندین فیلم از روی آن ساخته اند.


 

نتیجه آنکه : مورچه دارای صفت خست طبع است و همه ما امیدوار هستیم به کمک خداوند، به آن صفت دچار نشویم، زیرا که این خصلت، آن دو صفتِ سعی و تلاش را هم باطل می کند، چون مثبت یا منفی بودن این دو صفت، بستگی تام به نتیجه بدست آمده دارد. این است آنچه استاد الهی فرموده اند. 

در این راستا باید به دو نکته بسیار مهم توجه داشت:


اول آنکه: 

کسانی که با بیوگرافی و آثار استاد الهی آشنا هستند، به این امر واقف می باشند که ایشان زمانی مطلبی را عنوان می نمودند که عمق آن را سنجیده باشند.


دوم آنکه:

خیلی بیش از این مسائل مورد ایراد شما را ما در بخش علوم تلفیقی درسایت پژوهشکده اندیشه آنلاین آلمان مورد بررسی علمی قرار داده ایم. در واقع، سایت پژوهشکده اندیشه آنلاین آلمان، تنها ریفرنسی می باشد که در سطحی ماورای آنچه در مراکز آکادمیک می گذرد، این مسائل را بر اساس آموزش های بی بدیل استاد الهی مورد تحقیق و بررسی قرار داده و بدون هیچگونه چشمداشت، به شش زبان زنده دنیا در اختیار عموم قرار داده است.

 

  C[1]CERN

 C[2]Scrooge

 C[3]Charles Dickens


با آرزوی موفقیت

فرامرز تابش


فایل صوتی-تصویری در یوتیوب 

بزودی

فایل صوتی برای نابینایان

Our playlists on YouTube Your suggestions and questions

Share by: